درد دل...

سلام.امروز دیگر نیامده ام تا با مطالبی شاید پیش پا افتاده و بی رنگ و رو وقتتان را بگیرم...خوشحالم از این که دوستان خوبی دارم...دوستانی ساده تر و بی آلایش تر از آب روان...دوستان من علف های هرز نیستند...دوستان من هر کدام گلی هستند با رنگ و بوی خاص خود...نمی دانم من چه قدر توانسته ام از رنگ و بو و زیبایی آن ها لذت ببرم و آن ها هم شاید مرا در هیئت کاکتوس می بینند!در هر صورت از تمام عزیزانی که بر من منت نهاده و نظرات زیبایشان را ضمیمه نوشته های کم ارزش و بی مقدارم می کنند صمیمانه تشکر می کنم...یا حق
نظرات 5 + ارسال نظر
یه دوست یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ب.ظ

منظورتو از تمام عزیزان نفهمیدم! کلاً ۳ نفر بیشتر نظر ندادن این که نوشتی یه جور طعنه کنایه بوووود؟
حالا قبول ما ۳ نفر گلیم (البته گفتن نداشت) ولی بقیه چی؟

نیروانا دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:54 ب.ظ

منظورم تمام دوستان خوبم بودند.مطمئنا شما هم یکی از اونا هستید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:55 ب.ظ

آپدیت کن سیده خانووووم آپدیت

یه دوست یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:26 ب.ظ

عشق داند؟ عشق هیچی نودانه. عشق کور بید جیگر.

یه دوست یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ب.ظ

ااا راستی از این پلی تکنیکی خبری نیست دلمون برای لوس کردنش تنگ شده بهش بگو بیاد نظر بده بدون اون اینجا یه چیزی کم داره D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد