جشن سده

دهم این ماه روز مهر از ماه بهمن یا وهمن است و تقارن این روز با دهم ماه محرم و روز عاشورا بسیار تامل برانگیز است.جشن سده امسال به خاطر روز عاشورا برگزار نمی شود و چه قدر زیباست که  حسین برای زرتشتیان هم نمونه یک انسان آزاده است و آن ها هم در سوگ حسین یکی از بزرگترین جشن هایشان را به فراموشی سپرده اند...جشن سده از زمان های بسیار دور به یادگار مانده است و برگزاری آن به مناسبت پیدایش آتش است و این جشن را به هوشنگ پادشاه پیشدادی نسبت داده اند که روزی به صحرا رفته بود مار سیاهی را مشاهده کرد٬سنگی را برداشت و به سوی او پرتاب کرد سنگ به سنگ دیگری برخورد و از جرقه بین آن دو آتش پدید آمد.هوشنگ شاه دستور داد به مناسبت پیدایش فروغ ایزدی جشن گرفتند و به شادی پرداختند.این بود تاریخچه جشنی باشکوه که امسال در زیر سایه رویدادی بزرگ قرار گرفت و چه قدر خوشحالم که امام حسین ما برای همه جهان عزیز و محترم است..

عاشورا

باز هم عاشورا و باز هم حکایت این شکست پیروز...بی شک در طول تاریخ تقابل حق و باطل کم نبوده است ولی چرا حماسه حسین و یارانش بعد از گذشت سالیان سال نه تنها کهنه و قدیمی نشده است بلکه داغ خاندان حسین هر روز و هرسال سنگین تر و عمیق تر می شود؟

از بین شهیدان کربلا که هر یک قرب و منزلتی خاص دارند برای من ابوالفضل (ع) چیز دیگری است...رشادت و دلاوری ابوالفضل بر هیچ کس پوشیده نیست و شاید هیچ صحنه ای در ذهن من جاندارتر از آب آوردن ابوالفضل برای فرزندان تشنه برادر بزرگوارش نیست و هیج حکایتی از حکایت لبان تشنه او سوزناک تر...نمی دانم از آن روز آفتاب با چه رویی هنوز هم می تابد و فرات چگونه هنوز هم جاری است؟

عمو جان!می دانم که چگونه دستانت و تمام وجودت را فدای کسی کردی که عالم همه دیوانه اوست...می دانم چگونه تمام عشقت را نثار معشوق ازلی خویش نمودی و می دانم تو فاتح ترین سردار دشت کربلایی...