سلام.این مطلبی که می خونید نوشته دوست خوبم سوشیانته.ولی چون من نتونستم اسم نویسنده رو واسه این پست عوض کنم مجبور شدم قبلش یه توضیحی بدم.امیدوارم دوست خوبم منو ببخشه.
درهای بسته باید به کلیدی گشوده شود٬اما این کلید به دست کیست؟همه به دستان یکدیگر می نگرندوبا مشت گره کرده فریادبرمی آورند و گشایش می طلبند.اما هیج کس این زحمت را به خود نمی دهد که مشت گره کرده خود را بگشاید٬شاید آن کلید گمگشته دردستان خود او باشد و یا سلسله وار دردستان گروهی که به هم پیوسته اند.این ناشی از عدم خود باوریست.این عدم خودباوری ریشه دیرینه در فرهنگ ما دارد.همه چشم به راهند که کسی بیاید...بیایید فرهنگ خویش را بپیراییم و بیاراییم.خود را دست کم نگیریم...
قشنگ بود
خیلی
فقط خواهشا متن بقیه رو نپیچون به اسم خودت بزن !
مرد متاهلی رو که این قدر زن ذلیل باشه رو باید بکاری کنار دیوار با کش دور ظرف ماست بزنی توی چشمش !
سلام خوبی؟
ممنون ار حضورت اپم بیا.
بای
آپدیت کن دیگه تکراری شدی!!!!